[پَ / پِ وَ تَ] (مص) مقابل گسیختن. متصل کردن. اتصال دادن. وصل. (دهار) (تاج المصادر). وصیله؛ بهم آوردن. ترصیص؛ بهم کردن. (دهار). الحاق کردن . منضم ساختن. رجوع به پیوندیدن شود :یکروز بهرام با سپاه عرب و منذر بصید شده بود. از دور گوری دید که در آن بیابان...