[لَ وَ] (ص مرکب، اِ مرکب) پیله ور. عطار. خرده فروش. داروفروش. کسی که دارو و سوزن و نخ و مهره به خانه ها برد و فروشد. صیدلانی. صیدنانی. (تفلیسی) (صراح) (السامی). رجوع به پیله ور شود: صندلانی؛ مرد پیلور. (منتهی الارب) :
در ته پیلهء فلک پیلور زمانه را
نیست به...