پیلور
[لَ وَ] (ص مرکب، اِ مرکب) پیله ور. عطار. خرده فروش. داروفروش. کسی که دارو و سوزن و نخ و مهره به خانه ها برد و فروشد. صیدلانی. صیدنانی. (تفلیسی) (صراح) (السامی). رجوع به پیله ور شود: صندلانی؛ مرد پیلور. (منتهی الارب) :
در ته پیلهء فلک پیلور زمانه را
نیست به بخت خصم تو، داروی درد مدبری.
خاقانی.
در ته پیلهء فلک پیلور زمانه را
نیست به بخت خصم تو، داروی درد مدبری.
خاقانی.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
