جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پیراسته: (تعداد کل: 1)
پیراسته
[تَ / تِ] (ن مف) نعت مفعولی از پیراستن. مهذب. مقابل آراسته. متحلی. متحلیه. مقذذ. (منتهی الارب) :
جهاندار خاقان مرا خواسته است
سخنها ز هر گونه پیراسته است.فردوسی.
خانهء پیراسته همچون نگار
منتظر خانه فروش توام.عطار.
|| نازیبا بریده. (شرفنامه). شاخهای زاید بریده. زده. باغی که شاخهای زیادتی آن را بریده و علفهای زیادتی...
جهاندار خاقان مرا خواسته است
سخنها ز هر گونه پیراسته است.فردوسی.
خانهء پیراسته همچون نگار
منتظر خانه فروش توام.عطار.
|| نازیبا بریده. (شرفنامه). شاخهای زاید بریده. زده. باغی که شاخهای زیادتی آن را بریده و علفهای زیادتی...