جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پوز: (تعداد کل: 2)
پوز
(اِ)(1) پیرامون دهان. پوزه. بتفوز. فطیسه. فنطیسه. فرطوسه. فرطیسه. و در لغت نامهء اسدی نخجوانی آمده است: پوز و بتفوز، این هر دو نام بمردم و بهایم توان گفت. زفر. (فرهنگ اسدی نخجوانی). و صاحب غیاث اللغات گوید: بینی چهارپایان و چهرهء بهایم. پوژ. کلفت. (اسدی در معنی کلمه بتفوز)....
پوز
[پُز] (فرانسوی، اِ)(1) پُز. مأخوذ از کلمهء فرانسوی مصطلح در موسیقی. مکثی که برابر یک ضرب باشد. ||علامتی که این مکث را برساند.
(1) - Pause.
(1) - Pause.