جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پردانش: (تعداد کل: 1)
پردانش
[پُ نِ] (ص مرکب) از پهلوی، اَویر دانشن(1). که دانش بسیار دارد. علاّمه :
فریدون پردانش و پرفسون
مر این آرزو را نبد رهنمون.فردوسی.
جهاندیده پردانش افراسیاب
جز از چاره سازی نبیند بخواب.فردوسی.
نبیرهء جهاندار کاوس کی
دل افروز پردانش و نیک پی.فردوسی.
فراوان ببودند پیشش بپای
بزرگان پردانش و رهنمای.فردوسی.
جهانجوی پردانش افراسیاب
بکُندز نشسته بخورد و بخواب.فردوسی.
چنین گفت...
فریدون پردانش و پرفسون
مر این آرزو را نبد رهنمون.فردوسی.
جهاندیده پردانش افراسیاب
جز از چاره سازی نبیند بخواب.فردوسی.
نبیرهء جهاندار کاوس کی
دل افروز پردانش و نیک پی.فردوسی.
فراوان ببودند پیشش بپای
بزرگان پردانش و رهنمای.فردوسی.
جهانجوی پردانش افراسیاب
بکُندز نشسته بخورد و بخواب.فردوسی.
چنین گفت...