جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پالیز: (تعداد کل: 1)
پالیز
(اِ)(1) فالیز. جالیز. باغ. بوستان. گلستان :
بپالیز چون برکشد سرو شاخ
سر تاج خسرو برآید ز کاخ.فردوسی.
یکی شارسان گردش اندر فراخ
پر ایوان و میدان و پالیز و کاخ.فردوسی.
بدو گفت گوینده کای شهریار
بپالیز گل نیست بی رنج خار.فردوسی.
ستاره بریشان بنالد همی
بپالیز گلبن ببالد همی.فردوسی.
که گم شد ز پالیز سرو سهی
پراکنده شد تخت...
بپالیز چون برکشد سرو شاخ
سر تاج خسرو برآید ز کاخ.فردوسی.
یکی شارسان گردش اندر فراخ
پر ایوان و میدان و پالیز و کاخ.فردوسی.
بدو گفت گوینده کای شهریار
بپالیز گل نیست بی رنج خار.فردوسی.
ستاره بریشان بنالد همی
بپالیز گلبن ببالد همی.فردوسی.
که گم شد ز پالیز سرو سهی
پراکنده شد تخت...