[وَ یِ] (ع اِ) وسائل. جِ وسیله. اسباب و لوازم. (فرهنگ فارسی معین) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی. (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب).
گر تو برانی کسم شفیع نباشد
ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل.سعدی.
- وسایل ارتباطی؛...