[نِ] (اِ)( 1) نظر دید دیدار (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) نگریست مشاهده ملاحظه (ناظم الاطباء) نظاره نظره نگه اسم است از نگریستن مانند نگرش (یادداشت مؤلف)( 2) : کشیده رده ایستاده سپاه به روی سپهدارشان بد نگاهفردوسی بتی که چشم من از هر نگاه چهرهء او نگارخانه شد ارچه...