جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نظامی: (تعداد کل: 5)
نظامی
[نِ] (ص نسبی) سپاهی قشونی لشکری جنگی مقابل چریک (یادداشت مؤلف) - حکومت نظامی؛ رجوع به حکومت شود|| قسمی آجر است و آن بزرگترین قطع آجر است و پس از او به ترتیب آجر خطائی است و از آن کوچکتر آجر عادی و معمولی سپس نیمه آجر و بالاخره چارکه...
نظامی
[نَظْ ظا] (ص نسبی) منسوب است به نظام عنوان طایفه ای از معتزله که اصحاب ابراهیم نظام معتزلی اند رجوع به نظام شود.
نظامی
[نِ] (اِخ) دهی است از دهستان سرخه بخش مرکزی شهرستان سمنان در 24 هزارگزی جنوب غربی سمنان و 4 هزارگزی جنوب راه سمنان به تهران، در جلگهء معتدل هوائی واقع است و 150 تن سکنه دارد آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و تنباکو، شغل ( اهالی زراعت است...
نظامی
[نِ] (اِخ) حسن نیشابوری ملقب به تاج الدین مؤلف کتاب تاج المآثر است (از لباب الالباب چ نفیسی ص 665 ) (تاریخ مغول، ( اقبال، ص 546.