جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نشسته: (تعداد کل: 2)
نشسته
[نِ شَ تَ / تِ] (ن مف) جالس (منتهی الارب) قاعد که جلوس کرده است مقابل قائم به معنی برخاسته : ور تو بنشسته ای مکن فرهی ز آن که تو فتنهء نشسته بهیسنائی || بر تخت جلوس کرده به سلطنت و امارت رسیده : ز آن گذشته جهانیان غمگین...
نشسته
[نَ شُ تَ / تِ] (ن مف مرکب)ناشسته ناشور شسته ناشده مقابل شسته : روی ناشسته چو ماهش نگرید چشم بی سرمه سیاهش نگرید || تطهیر ناکرده ناپاک -امثال: نشسته پاک است.