جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نزهت: (تعداد کل: 6)
نزهت
[نُ هَ] (ع اِمص) نُزْهه خوشحالی (غیاث اللغات از خیابان) (ناظم الاطباء) سُرور (ناظم الاطباء) دوری از ناخوشی و غمگینی (یادداشت مؤلف) خوشی خرمی تفرج رامش : هر روز یکی دولت و هر روز یکی عز هر روز یکی نزهت و هر روز یکی بار فرخی مجلس نزهت بسیج و...
نزهت
[نُ هَ] (اِخ) (افندی) از متأخران شعرای عثمانی و از رجال دولت آن سامان است وی به سال 1304 ه ق درگذشت (از قاموس ( الاعلام ج 6 ص 4574.
نزهت
[نُ هَ] (اِخ) (مولوی) برهان الدین بن سرفراز علی لکهنوئی از پارسی گویان هند است او راست: به مقصد کی رسی زاهد به زهد ( خشک حیرانم نمی یابد گهر غواص تا باشد به ساحل ها (از قاموس الاعلام ج 6 ص 4574 ) (از صبح گلشن ص 515.
نزهت
[نُ هَ] (اِخ) محمدعظیم دامغانی از شاعران قرن دوازدهم است وی به سال 1137 ه ق درگذشت (از قاموس الاعلام ج 6 ( ص 4574 ) (از تذکرهء نصرآبادی ص 428 ) (از نگارستان سخن ص 120.
نزهت
[نُ هَ] (اِخ) (میرزا) نعیم دامغانی این بیت را مؤلف تذکرهء روز روشن به نام او ثبت کرده است: صبا جائی که بردارد نقاب از روی زیبایش پر پروانه دست شمع گردد در تماشایش( 1) رجوع به تذکرهء روز روشن ص 815 شود ( 1) - ظ: تمنایش.