( [نَ دِ] (حرف اضافه، ق) اوستا: نزده( 1)(نزدیک)، هندی باستان: ندیس( 2)، ندیشته( 3)، کردی و افغانی: نیزدِ( 4)، سریکلی: نیزد( 5 به معنی: قریبِ پهلویِ جنبِ (حاشیهء برهان قاطع چ معین) مخفف نزدیک است (برهان قاطع) (غیاث اللغات) نزدیکِ در نزدیکیِ پهلویِ کنارِ (ناظم الاطباء) بَرِ به خدمتِ...