[پَ / پِ] (ص مرکب) غایب (ناظم الاطباء) نامرئی نامشهود : با خیال یار ناپیدا هنوز خلوتا کاندر نهان خواهم گزیدخاقانی حمله مان پیدا و ناپیداست باد جان فدای آنکه ناپیداست بادمولوی چنان خواندم که چون پیغامبر را غسل همی دادند آوازی شنیدند در آن خانه از شخصی ناپیدا (مجمل...