[مُ کَرْ رَ] (ع ص) باربار کرده شده. (غیاث). باربار کرده شده و بارها گردانیده شده. (آنندراج). باربار کرده و دوباره کرده. (ناظم الاطباء). دوباره. دوبار. دگرباره. دیگربار. باردیگر. باز. ازنو. نیز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
در او درختان چون گوز هندی و پلپل
که هر درخت به سالی دهد...