جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مورود: (تعداد کل: 2)
مورود
[مَ] (ع ص) تب زده. (منتهی الارب). آنکه مبتلا به تب نوبه باشد. (ناظم الاطباء). || تب آمده. (دهار) (مهذب الاسماء). تب به نوبت آمده. (منتهی الارب). || واردشده و آمده. (ناظم الاطباء). || ورود کرده شده. (غیاث) (آنندراج). || وظیفه خوانی نموده. (غیاث). وظیفه خوانی نموده شده. (آنندراج). ||...
مورود
[] (اِخ) دهی است از دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان کرج، واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری کرج با 479 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج1).