جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه منجر: (تعداد کل: 3)
منجر
[مُ جَرر] (ع ص) کشیده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کشیده شده. (ناظم الاطباء). || هر کاری که پس از کشش و کوشش بسیار و بدون رضا و رغبت به جایی منتهی شده انجام پذیرد، و این کلمه را بیشتر با فعل شدن و گشتن استعمال کنند....
منجر
[مَ جَ] (ع اِ) مقصد که از راه تجاوز کند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منجر
[مِ جَ] (ع ص) رجل منجر؛ مرد سخت راننده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). مرد سخت رانندهء شتر. (از اقرب الموارد).