منجر
[مُ جَرر] (ع ص) کشیده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کشیده شده. (ناظم الاطباء). || هر کاری که پس از کشش و کوشش بسیار و بدون رضا و رغبت به جایی منتهی شده انجام پذیرد، و این کلمه را بیشتر با فعل شدن و گشتن استعمال کنند. (از ناظم الاطباء).
- منجر شدن به...؛ کشیدن به... کشیده شدن به... انجامیدن به... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- منجر شدن به...؛ کشیدن به... کشیده شدن به... انجامیدن به... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).