جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مقاوله: (تعداد کل: 3)
مقاوله
[مُ وَ لَ] (ع مص) با کسی قول کردن. (المصادر زوزنی). با کسی قول کردن و گفت و شنید کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). مفاوضه. مجادله. (اقرب الموارد). و رجوع به مقاوله و مقاولت شود.
مقاوله
[مَ وِ لَ] (ع اِ) جِ مِقوَل(1). (ناظم الاطباء). جِ مِقول به معنی قَیل به لغت اهل یمن. (از اقرب الموارد). و رجوع به مقول شود.
(1) - در منتهی الارب جمع قیل آمده است.
(1) - در منتهی الارب جمع قیل آمده است.