جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مغیث: (تعداد کل: 4)
مغیث
[مُ] (ع ص) فریادرسنده. (مهذب الاسماء). فریادرس. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صارِخ. صَریخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
شارب خمر است و سالوس و خبیث
مر مریدان را کجا باشد مغیث.
مولوی (مثنوی چ خاور ص129).
|| (اِ) نام معجونی که آن را معجون ابی مسلم نامند و آن مُسکّن همهء دردهاست. (از...
شارب خمر است و سالوس و خبیث
مر مریدان را کجا باشد مغیث.
مولوی (مثنوی چ خاور ص129).
|| (اِ) نام معجونی که آن را معجون ابی مسلم نامند و آن مُسکّن همهء دردهاست. (از...
مغیث
[مَ] (ع ص) گیاه بر زمین افتاده از شدت باران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || مرد شریر. (از اقرب الموارد).
مغیث
[مُ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مغیث
[مُ] (اِخ) اسم وادیی است که قوم عاد در آن به هلاکت رسید. (از معجم البلدان).