جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه معجب: (تعداد کل: 4)
معجب
[مُ جَ](1) (ع ص) متکبر و خویشتن بین و خودپسند. (غیاث) (آنندراج). متکبر: مستکبر. صاحب عجب. (از اقرب الموارد). خویشتن ستای. خودپسند. مغرور. برترمنش. برتن. بزرگ منش. صاحب عجب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
خواجه به پرونده(2) اندرآمده ایدر
اکنون معجب شده ست از بر رهوار.
آغاجی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
هر...
خواجه به پرونده(2) اندرآمده ایدر
اکنون معجب شده ست از بر رهوار.
آغاجی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
هر...
معجب
[مُ عَجْ جَ] (ع ص) شگفت انگیز و عجب و حیرت انگیز. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).
معجب
[مَ جَ] (ع اِ) جای شگفت و تعجب. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).
معجب
[مُ عَجْ جِ] (ع ص) به شگفت آورنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).