جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مشفقی: (تعداد کل: 6)
مشفقی
[مُ فِ] (حامص) مهربانی و نصیحتگری :
بر ملک و خانهء تو ملک مشفقی نمود
گر مشفقی نمود مر او را فلک، رواست.
فرخی.
این سخن گفت و چون از این پرداخت
مشفقی کرد و مهربانی ساخت.نظامی.
بر ملک و خانهء تو ملک مشفقی نمود
گر مشفقی نمود مر او را فلک، رواست.
فرخی.
این سخن گفت و چون از این پرداخت
مشفقی کرد و مهربانی ساخت.نظامی.
مشفقی
[مُ فِ] (اِخ) بغدادی است و در خدمت مولانا لسانی بلکه مولانا را، بجای فرزند بود. بخدمت ارباب شعر رسیده و در قوافی وقوفی دارد. جواب مطلع کمال خجندی که:
سرو دیوانه شده از هوس بالایش
میرود آب که زنجیر نهد برپایش.
گفته، این غزل از اوست :
گر کند در نظرم جلوه قد...
سرو دیوانه شده از هوس بالایش
میرود آب که زنجیر نهد برپایش.
گفته، این غزل از اوست :
گر کند در نظرم جلوه قد...
مشفقی
[مُ فِ] (اِخ) آذر بیگدلی در آتشکده آرد: به کرباس فروشی اوقات میگذراند و بسیار نیک ذات و خجسته صفات بود. از اوست:
قاصدم مژده به بیماری اغیار آورد
جان فدایش که رساند خبری بهتر از این.
و رجوع به آتشکدهء آذر چ سنگی ص260 شود.
قاصدم مژده به بیماری اغیار آورد
جان فدایش که رساند خبری بهتر از این.
و رجوع به آتشکدهء آذر چ سنگی ص260 شود.
مشفقی
[مُ فِ] (حامص) مهربانی و نصیحتگری :
بر ملک و خانهء تو ملک مشفقی نمود
گر مشفقی نمود مر او را فلک، رواست.
فرخی.
این سخن گفت و چون از این پرداخت
مشفقی کرد و مهربانی ساخت.نظامی.
بر ملک و خانهء تو ملک مشفقی نمود
گر مشفقی نمود مر او را فلک، رواست.
فرخی.
این سخن گفت و چون از این پرداخت
مشفقی کرد و مهربانی ساخت.نظامی.
مشفقی
[مُ فِ] (اِخ) بغدادی است و در خدمت مولانا لسانی بلکه مولانا را، بجای فرزند بود. بخدمت ارباب شعر رسیده و در قوافی وقوفی دارد. جواب مطلع کمال خجندی که:
سرو دیوانه شده از هوس بالایش
میرود آب که زنجیر نهد برپایش.
گفته، این غزل از اوست :
گر کند در نظرم جلوه قد...
سرو دیوانه شده از هوس بالایش
میرود آب که زنجیر نهد برپایش.
گفته، این غزل از اوست :
گر کند در نظرم جلوه قد...
مشفقی
[مُ فِ] (اِخ) آذر بیگدلی در آتشکده آرد: به کرباس فروشی اوقات میگذراند و بسیار نیک ذات و خجسته صفات بود. از اوست:
قاصدم مژده به بیماری اغیار آورد
جان فدایش که رساند خبری بهتر از این.
و رجوع به آتشکدهء آذر چ سنگی ص260 شود.
قاصدم مژده به بیماری اغیار آورد
جان فدایش که رساند خبری بهتر از این.
و رجوع به آتشکدهء آذر چ سنگی ص260 شود.