جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مشدود: (تعداد کل: 2)
مشدود
[مَ] (ع ص) زور و قوت داده شده. (آنندراج). و رجوع به تشدید شود. || استوارکرده شده. (آنندراج). بسته شده. بندشده. بندکرده شده. (از ناظم الاطباء). محکم بسته و استوار کرده شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مشدودالاسنان یا مشدوده الاسنان -بالذهب؛ که دندانهای او بزر بهم پیوسته باشند. (یادداشت...
- مشدودالاسنان یا مشدوده الاسنان -بالذهب؛ که دندانهای او بزر بهم پیوسته باشند. (یادداشت...
مشدود
[مَ] (ع ص) زور و قوت داده شده. (آنندراج). و رجوع به تشدید شود. || استوارکرده شده. (آنندراج). بسته شده. بندشده. بندکرده شده. (از ناظم الاطباء). محکم بسته و استوار کرده شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مشدودالاسنان یا مشدوده الاسنان -بالذهب؛ که دندانهای او بزر بهم پیوسته باشند. (یادداشت...
- مشدودالاسنان یا مشدوده الاسنان -بالذهب؛ که دندانهای او بزر بهم پیوسته باشند. (یادداشت...