جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مساوا: (تعداد کل: 1)
مساوا
[مُ] (از ع، اِمص) صورت مخفف مساواه. برابری. معاملهء به مثل. مکافات. پاداش. مساوات. رجوع به مساوات شود :
آزار مگیر از کس برخیره و مازار
کس را مگر از روی مکافات و مساوا.
ناصرخسرو.
حلم حق گرچه مساواها(1) کند
چونکه از حد بگذرد رسوا کند.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص176).
(1) - در چ نیکلسون (دفتر...
آزار مگیر از کس برخیره و مازار
کس را مگر از روی مکافات و مساوا.
ناصرخسرو.
حلم حق گرچه مساواها(1) کند
چونکه از حد بگذرد رسوا کند.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص176).
(1) - در چ نیکلسون (دفتر...