جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مراد: (تعداد کل: 17)
مراد
[مُ] (ع اِ) (از «رود») نعت مفعولی از اِراده. آرزو. کام. خواسته. بویه. خواهش :
چون جامهء اشن به تن اندر کند کسی
خواهد ز کردگار بحاجت مراد خویش.
رودکی.
بقا بادش چنان کو را مراد است
همی تا چرخ گردون را مدار است.عنصری.
رزبان برزد سوی رز گامی را
غرضی را و مرادی را کامی را.منوچهری.
گفت...
چون جامهء اشن به تن اندر کند کسی
خواهد ز کردگار بحاجت مراد خویش.
رودکی.
بقا بادش چنان کو را مراد است
همی تا چرخ گردون را مدار است.عنصری.
رزبان برزد سوی رز گامی را
غرضی را و مرادی را کامی را.منوچهری.
گفت...
مراد
[مَ] (ع اِ) جای آمد و شد کردن شتران. (منتهی الارب). مکان ریادالابل. (از اقرب الموارد). || مرادالریح؛ جای آمد و شد کردن باد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || گردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). عنق. (از اقرب الموارد). گلو. (ناظم الاطباء). || جای طلب. (یادداشت مؤلف).
مراد
[مَ رادد] (ع ص، اِ) جِ مُرِدّ. (اقرب الموارد). رجوع به مُرِدّ است.
مراد
[مَرْ را] (ع اِ) گردن. (منتهی الارب). عنق. (اقرب الموارد). ج، مَرارید.
مراد
[مِ] (اِ) نام سنگی باشد بسیار عجیب و از حرکت آفتاب الوان مختلفه در او ظاهر میگردد یعنی هر ساعت به رنگی می نماید و آن را به لغت سریانی سروطالیس می گویند یعنی سنگ پرنده، زیرا که در هوا از بخار لطیف متولد شود و باد آن را از...
مراد
[مُرْ را] (ع ص، اِ) جِ مارِد. (از اقرب الموارد). رجوع به مارد شود.
مراد
[مُ] (اِخ) نام تیره ای است از طایفهء عکاشهء ایل هفت لنگ. رجوع به جغرافیایی سیاسی کیهان ص 74. و رجوع به هفت لنگ شود.
مراد
[مُ] (اِخ) ابن علی بن داودالحسینی ازبکی بخارائی، متولد سال 1050 و متوفی 1123 ه . ق. مؤسس مدرسهء مرادیهء دمشق و مؤلف کتاب «المفردات القرآنیه» به عربی و فارسی و ترکی و مصنف «سلسله الذهب فی السلوک والادب» است. در سمرقند به دنیا آمد، در سی سالگی پاهایش فلج...
مراد
[مُ] (اِخ) ابن مالک بن أددبن زید، کهلانی از قحطانیه، جد جاهلی یمانی است. از فرزندان وی اند: فروه مسبک، صحابی پیغمبر، و شریک بن عمرو، و اویس قرنی، و قیس بن هبیره، معروف به ابن مکشوح و بسیاری دیگر از معاریف جاهلیت و اسلام. (از الاعلام زرکلی ج 8...
مراد
[مُ] (اِخ) سلطان مراد اول، از سلاطین عثمانی است. وی از 769 تا 791 ه . ق. بر اناطولی و بالکان و ممالک عربی حکمرانی کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 208 شود.
مراد
[مُ] (اِخ) سلطان مراد دوم، از سلاطین عثمانی است. وی از 848 تا 850 و از 850 تا 855 ه . ق. بر ممالک عثمانی سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 208 شود.
مراد
[مُ] (اِخ) سلطان مراد سوم، از سلاطین عثمانی است و از 982 تا 1003 ه . ق. سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 209 شود.
مراد
[مُ] (اِخ) سلطان مراد چهارم، از سلاطین عثمانی است. دوران سلطنت وی از 1032 تا 1049 به طول انجامید. رجوع به سلسله های اسلامی ص 209 شود.
مراد
[مُ] (اِخ) سلطان مراد پنجم، از سلاطین عثمانی است در سال 1293 بر ممالک عثمانی سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 210 شود.
مراد
[مُ] (اِخ) دهمین و سیزدهمین امرای آق قویونلو است، وی از سال 903 تا 905 ه . ق. و بار دیگر از 907 تا 908 حکمرانی کرده است. (از یادداشت مؤلف). در 903 به حکمرانی قم و از 907 تا 914 حکمران یگانه شد. (از سلسله های اسلامی ص 252).
مراد
[مُ] (اِخ) دوازدهمین از خانان خوقند است، از 1261 تا حدود 1265 ه . ق. (یادداشت مؤلف).