جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مدغم: (تعداد کل: 3)
مدغم
[مُ دَغْ غِ] (ع ص) آنکه حرفی را در حرف دیگر می آورد. (ناظم الاطباء).
مدغم
[مُ غَ] (ع ص) پیوسته. درهم درج کرده. پوشیده. (غیاث اللغات). در دیگری فروشده. (یادداشت مؤلف). مضمر. مندرج. ادغام شده. نعت مفعولی است از ادغام. رجوع به ادغام شود :
عدل او قولی است کاین گیتی بدو در مدغم است
فضل او لفظی است کاین گیتی بدو در مضمر است.
عنصری.
هلاک مبتدعان مدغم...
عدل او قولی است کاین گیتی بدو در مدغم است
فضل او لفظی است کاین گیتی بدو در مضمر است.
عنصری.
هلاک مبتدعان مدغم...