جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مخلب: (تعداد کل: 4)
مخلب
[مِ لَ] (ع اِ) داس بی دندانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از مقدمه الادب زمخشری) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || چنگال جوارح دد باشد یا مرغ یا به معنی چنگال مرغان جوارح است و چنگال غیر جوارح را ظفر گویند. ج، مخالب. (منتهی الارب) (آنندراج). چنگال مرغ شکاری و چنگال...
مخلب
[مُ لِ] (ع ص) ماء مخلب؛ آب لای ناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آب گل و لای دار. (از المنجد). || تاک برگ برآورده(1). (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب).
(1) - بدین معنی در غالب فرهنگها دیده نشد.
(1) - بدین معنی در غالب فرهنگها دیده نشد.
مخلب
[مُ خَلْ لَ] (ع ص) آن که بسیار نقش و نگار داشته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آنکه جامهء پرنقش ونگار دارد. (از محیط المحیط). || فریفته شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مخلب
[مُ خَلْ لِ] (ع ص) فریبنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).