[مَ] (ع مص) حَیْص. حیصه. حیوص. محاص. حیصان. برگشتن و به یک سوی شدن. (منتهی الارب). گردیدن از چیزی. (غیاث) (آنندراج). || رستگاری یافتن. || خلاص گردانیدن. (غیاث) (آنندراج). || (اِمص) خلاص. رهایی : زود استر را فروشید آن حریص یافت از غم وز زیان آن دم محیص. مولوی (مثنوی، دفتر سوم ص190...
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.