جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه محول: (تعداد کل: 6)

محول

[مُحْ وِ] (ع ص) نعت است از اِحْوال.
- صبی محول؛ کودک یک ساله.
- ناقه محول؛ ماده شتری که پس از کرهء ماده، نر زاید و بالعکس. مُحَوِّل.
- || ماده شتری که پس از گشن دادن باردار نشود.
|| خداوند شتران نازاینده که باردار نمی شوند از گشن یافتن. || مقیم شونده...

محول

[مَ] (ع ص) ساعی و نمام. (منتهی الارب مادهء م ح ل). ماحل. (منتهی الارب). || قحط رسیده. قحط زده: ارض محول؛ زمین قحط رسیده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).

محول

[مُ] (ع اِ) جِ محل. (ناظم الاطباء).

محول

[مُ حَوْ وِ] (ع ص) نعت فاعلی از تحویل. حال گردان. (یادداشت مرحوم دهخدا). بگرداننده. (یادداشت مرحوم دهخدا). گرداننده. (غیاث). برگرداننده و مبدل کننده و تغییردهنده. دیگرگون کننده. (ناظم الاطباء) :
اگر محول حالِ جهانیان نه قضاست
چرا مجاری احوال بر خلاف رضاست.
انوری.
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال....

محول

[مُ حَوْ وَ] (ع ص) سپرده کرده شده. (غیاث) (آنندراج). سپرده شده. تحویل شده. واگذارشده. || مبدل شده و برگردانیده شده. (ناظم الاطباء). تغییر حال داده.

محول

[مُ حَوْ وَ] (اِخ) شهرکی است نیکو و پاکیزه و خرم با بستانها و میوه های بسیار و بازارها و آبها، در یک فرسنگی بغداد. (معجم البلدان). موضعی است غربی بغداد. (آنندراج).
- باب محول؛ محلهء بزرگی است پهلوی محلهء کرخ که متصل به آن بوده است. اما امروز (در ایام...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.