جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محرر: (تعداد کل: 4)
محرر
[مُ حَرْ رِ] (ع ص) آزادکنندهء بنده. (ناظم الاطباء) (آنندراج). آزادی دهنده. (ناظم الاطباء). || کسی که نامزد میگردد برای خدمت مسجد و عبادت خدای تعالی. || آنکه پاک میکند کلام را از حشو و زوائد. (ناظم الاطباء). آنکه پاک کند کلام را از حشو و زوائد. (آنندراج). || آنکه...
محرر
[مُ حَرْ رَ] (ع ص) نعت مفعولی از تحریر. آزاد شده. (غیاث) (آنندراج). عبد محرر، بندهء آزادشده. آزادکرده. آزاد. || نوشته شده. (غیاث). نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. (ناظم الاطباء). || نسختی مکتوب از روی نسختی دیگر. (یادداشت مرحوم دهخدا). || مقدس و تقدیس شدهء از...
محرر
[مُ حَرْ رَ] (ع اِ) نوعی از ماران است. قسمی از مار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب).
محرر
[مُ حَرْ رِ] (اِخ) رجوع به احمد محرر شود.