جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محتجب: (تعداد کل: 2)
محتجب
[مُ تَ جِ] (ع ص) در پرده شونده. (غیاث) (آنندراج). در پرده شده. پردگی. نقابدار و حجابدار. (ناظم الاطباء). پوشیده. پنهان شونده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || که حقیقت از او پوشیده است. که نور معرفت ندارد :
نیک بنگر اندر این ای محتجب
که دعا را بست حق بر استجب.مولوی.
|| گوشه نشین....
نیک بنگر اندر این ای محتجب
که دعا را بست حق بر استجب.مولوی.
|| گوشه نشین....
محتجب
[مُ تَ جَ] (ع ص) نعت مفعولی از احتجاب. در پرده شده و پنهان گشته :
آن طبیبان آنچنان بندهء سبب
گشته اندر مکر یزدان محتجب.مولوی.
- محتجب شدن؛ در پرده شدن. پوشیده و پنهان شدن : چون جمشید خورشید در تتق آل عباس محتجب شد بر مرکب اکهب شب روی به مرو...
آن طبیبان آنچنان بندهء سبب
گشته اندر مکر یزدان محتجب.مولوی.
- محتجب شدن؛ در پرده شدن. پوشیده و پنهان شدن : چون جمشید خورشید در تتق آل عباس محتجب شد بر مرکب اکهب شب روی به مرو...