جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه لقوه: (تعداد کل: 4)

لقوه

[لَقْ وَ] (ع اِ)(1) بیماری کجی دهان و روی از علت. (منتهی الارب). علتی که اندر عضله های روی افتد و چشم و ابرو و پوست پیشانی و لبها کوژ گردد و از نهاد طبیعی بگردد. (ذخیرهء خوارزمشاهی). علتی آلیه در روی که نیمی از روی به سوئی گردد و...

لقوه

[لِقْ وَ] (ع ص) لَقوَه. زن زودبارگیر که در اوّل دفعه بار گیرد. || ناقهء زودبارگیر. (منتهی الارب).

لقوه

[لَقْ وَ] (اِخ) یوسف بن الحجاج بن یوسف بن الصیقل. و رجوع به یوسف کاتب ملقب به لقوهء شاعر شود.

لقوه

[لَقْ وَ] (اِخ) الکیمیائی. رجوع به یوسف لقوه الکیمیائی شود. (عیون الانباء ج1 ص157).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.