جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه لعل: (تعداد کل: 3)
لعل
[لَ عَلْ لَ / لَ عَل ل] (ع ق، اِ) مگر. (منتهی الارب). شاید. تواند بود. باشد که. یحتمل. یمکن. بودکه. بوکه. امید. (منتخب اللغات). ارجو. امید چیزی که وصول آن ممکن باشد. (آنندراج) : لاتدری لعل الله یحدث بعد ذلک أَمراً. (قرآن 65/1).
ارجو که جزع شوخ تو از ناز...
ارجو که جزع شوخ تو از ناز...
لعل
[لَ] (اِ)(1) پشهء سخت بزرگ در مازندران و جنگلهای آن. جای گزیدگی وی سخت بیاماسد و گاه باشد که قرحه پیدا آرد.
(1) - Tipule.
(1) - Tipule.