[فِ لَ] (ع اِ) کاروان. (مهذب الاسماء) (دهار). قیروان :
سوی او از شاعران و زائران شرق و غرب
قافله در قافله است و کاروان در کاروان.
فرخی.
تا برگرفت قافله از باغ عندلیب
زاغ سیه بباغ درآورد کاروان.فرخی.
بی سیم سائل تو نرفت ایچ قافله
بی زر زائر تو نرفت ایچ کاروان.فرخی.
کاروان ظفر و قافلهء فتح...