جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فیاض: (تعداد کل: 2)
فیاض
[فَیْ یا] (ع ص) جوانمرد و بسیار بخشنده. (منتهی الارب). بسیار فیض رساننده. (از اقرب الموارد): نهر فیاض؛ جوی پرآب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
- فیاض عنایت؛ به کنایت، خداوند تعالی :
چو فیاض عنایت کرد یاری
بیار ای کان معنی تا چه داری.نظامی.
- فیاض عنایت؛ به کنایت، خداوند تعالی :
چو فیاض عنایت کرد یاری
بیار ای کان معنی تا چه داری.نظامی.
فیاض
[فَیْ یا] (اِخ) تخلص شیخ ابوالفضل دکنی برادر فیضی دکنی معروف است. (از سبک شناسی بهار ج3). رجوع به دکنی شود.