[فَ حَ] (ع مص) گشاده زبان شدن. (ترجمان علامهء جرجانی). گشاده سخن و درست مخارج گردیدن. (منتهی الارب). فصیح شدن. (از اقرب الموارد). || زبان آور شدن. (منتهی الارب). || بزبان عربی سخن گفتن اعجمی و معنیش دریافت شدن یا عربی بودن و زبان آور گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب...