جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فسیح: (تعداد کل: 1)
فسیح
[فَ] (ع ص) فراخ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : در هر یک سرایی فسیح و خطه ای وسیع می بایست از جهت فیالان و مرتبان طعام و کافلان حوائج. (ترجمهء تاریخ یمینی). به موضعی فسیح عریض میرود. (ترجمهء تاریخ یمینی).
- فسیح امل؛ پرآرزو. گشاده آرزو : قوی دل و...
- فسیح امل؛ پرآرزو. گشاده آرزو : قوی دل و...