[فَ] (ع مص) زایل گردانیدن دست کسی را از جای. || تباه گردانیدن رای را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || شکستن. (منتهی الارب). || جداجدا کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || ویران ساختن. (منتهی الارب). || برانداختن بیع و آهنگ و مانند آنرا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
-...