فسخ

معنی فسخ
[فَ] (ع مص) زایل گردانیدن دست کسی را از جای. || تباه گردانیدن رای را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || شکستن. (منتهی الارب). || جداجدا کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || ویران ساختن. (منتهی الارب). || برانداختن بیع و آهنگ و مانند آنرا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
- فسخ کردن.؛ رجوع به مدخل فسخ کردن شود.
|| تباه گردیدن. (منتهی الارب). || سست گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || کهنه و پاره شدن جامه و جز آن. (منتهی الارب). || نادان گردیدن. (از اقرب الموارد). || (ص) سست خرد. (منتهی الارب). ضعیف العقل. (اقرب الموارد). || آنکه به حاجت خود نرسد و برای حاجت بیرون نگردد و اصلاح امری نتواند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِمص) (اصطلاح طب) سستی و گرفتگی غلیظ عضله ها را به تازی فسخ و هتک گویند. (ذخیرهء خوارزمشاهی). تباعد اجزاء عضله از یکدیگر. (یادداشت بخط مؤلف). || (اصطلاح فلسفه) تعلق گرفتن روح انسانی بعد از مفارقت بدن به جسم نباتی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تفاسخ، رسخ، مسخ و نسخ شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.