جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فرق: (تعداد کل: 9)
فرق
[فَ] (ع اِ) تار سر که راهی است میان موی سر. (منتهی الارب). راهی در موی سر. (اقرب الموارد). || به کنایت سر را نیز گویند :
کیست کز دست فرق مشکینت
دست بر فرق چون رباب نداشت.
عطار (دیوان چ تفضلی ص 98).
|| سر و کلهء آدمی. (برهان). سر آدمی یا حیوان...
کیست کز دست فرق مشکینت
دست بر فرق چون رباب نداشت.
عطار (دیوان چ تفضلی ص 98).
|| سر و کلهء آدمی. (برهان). سر آدمی یا حیوان...
فرق
[فِ] (ع اِ) گلهء بزرگ از گوسپند و گاو و آهو یا از گوسپند و بس، و یا گوسپندان گم شده. || گلهء کم از صد گوسفند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || گونه از هر چیزی. (منتهی الارب). قسم از هر چیزی. (اقرب الموارد). || گروه کودکان. || پاره ای...
فرق
[فَ رَ] (ع اِ) پیمانه ای است اهل مدینه را به قدر شانزده رطل یا سه صاع یا چهار ارباع. ج، فرقان. (منتهی الارب). به معنی فَرْق به سکون راء است و گویند به حرکت راء افصح است. (از اقرب الموارد). || سپیده دم. (منتهی الارب). صبح. (اقرب الموارد). ||...
فرق
[فَ رِ] (ع ص) آنکه بترسد از چیزی. (منتهی الارب). شدیدالفزع. (اقرب الموارد). || نبت فرق؛ گیاه ریزه که زمین را نپوشاند. (منتهی الارب).
فرق
[فَ رُ] (ع ص) آنکه ترسناکی وی جبلی باشد. (منتهی الارب). مرد ترسنده. (منتهی الارب). شدیدالفزع. (اقرب الموارد). آنکه فزع کند و از جبلت وی باشد. (اقرب الموارد).
فرق
[فُ] (ع اِ) آنچه فرق کنند به وی میان حق و باطل. (منتهی الارب). || ظرف. (اقرب الموارد). || (اِخ) قرآن. (منتهی الارب). فرقان. رجوع به فرقان شود.
فرق
[فُ رُ] (ع ص، اِ) جِ فارق و فریق و افرق. (منتهی الارب). به سکون راء است. رجوع به فارق و فریق و افرق شود.
فرق
[فِ رَ] (ع اِ) جِ فِرقه. (منتهی الارب).
فرق
[فُرْ رَ] (ع ص، اِ) جِ فارق. (منتهی الارب).