جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فحول: (تعداد کل: 2)
فحول
[فُ] (ع ص، اِ) جِ فحل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فحل شود. || فحول شعرا؛ چیره دستان در مهاجات. آنانکه چون با شاعری معارضه کنند چیره شوند. (منتهی الارب). صاحب اقرب الموارد فحول الشِعر ضبط کرده است. || دلیران :
خلق پرسیدند کای عم رسول
ای هزبر صف شکن، شاه...
خلق پرسیدند کای عم رسول
ای هزبر صف شکن، شاه...
فحول
[فَ] (ع اِ) گشن خرما را نامند. (فهرست مخزن الادویه). در اقرب الموارد و منتهی الارب این ضبط و این معنی نیست.