جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فاضله: (تعداد کل: 2)
فاضله
[ضِ لَ] (ع ص) مؤنث فاضل. ج، فاضلات، فواضل. رجوع به فاضل شود. || (اِ) (اصطلاح عروض) اجتماع چهار حرف متحرک و یک ساکن. این سخن از ابراهیم عبدالرحیم عروضی است که کلمهء پنج حرفی را که چهار حرف اول آن متحرک و پنجمین ساکن باشد فاضله (با ضاد منقوط)...
فاضله
[ضِ لَ] (اِخ) زن عبدالله بن انیس، معروف به فاضلهء انصاریه. از زنان همزمان پیامبر اسلام (صحابیه) بوده و روایاتی از او نقل شده است. (از کتاب الاصابه ج8 ص157).