جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه غیاب: (تعداد کل: 5)

غیاب

(ع مص) درآمدن چیزی در چیزی. (منتهی الارب). فروشدن چیزی در چیزی و ناپدید گردیدن. غِیاب. || (اِ) قبر. گور. غَیابه. (از اقرب الموارد). || غیاب درخت یا غَیّاب آن، یعنی ریشه های آن. (از اقرب الموارد).

غیاب

[غِ] (ع مص) غایب شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناپدیدشدن. (منتهی الارب) (آنندراج). دور شدن و جدا شدن. (اقرب الموارد). ضد حضور. مقابل حضور.
- در غیاب کسی؛ پشت سر او. در قفای او. سپس او.
- غیاباً؛ در غیاب. در قفا. در نهانی. در عدم حضور. در غیبت.
|| فروشدن آفتاب. (منتهی الارب)...

غیاب

(ع اِ) جِ غَیب. (منتهی الارب). جِ غَیب، بمعنی پیه رقیق. (از اقرب الموارد). رجوع به غَیب شود.

غیاب

[غَیْ یا] (ع ص) بسیار ناپدیدشونده. بسیار غائب شونده. مبالغهء غائب. (از اقرب الموارد) (المنجد). || (اِ) غیاب الشجر؛ ریشه های درخت. غیاب بتخفیف یاء نیز به همین معنی است. (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به غَیاب شود.

غیاب

[غُیْ یا] (ع ص، اِ) جِ غائب. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به غائب شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
صفحه اینستاگرام جواد احتشامی صفحه لینکدین جواد احتشامی تلگرام توسعه دهنده قافیه‌یاب هم‌صدا
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.