جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غلب: (تعداد کل: 4)
غلب
[غَ] (ع مص) چیره شدن. (منتهی الارب) (آنندراج). غلبه کردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامهء جرجانی). به معنی غَلَب و غَلَبَه. (از اقرب الموارد). رجوع به همین مدخل ها شود.
غلب
[غَ لَ] (ع مص) چیره شدن. (منتهی الارب). غلبه کردن. (تاج المصادر بیهقی). در آیهء شریفهء : «و هم من بعد غلبهم سیغلبون». (قرآن 30/3). غلب از مصادر مفتوحه العین است مانند طلب، فراء گوید: محتمل است که آن «غلبه» باشد که هاء آن به جهت اضافه افتاده است. (از...
غلب
[غُ] (ع ص، اِ) جِ اَغلَب. (منتهی الارب) (ترجمان علامهء جرجانی) (تاج العروس). ستبرگردنان. (از ترجمان علامهء جرجانی). رجوع به اغلب شود. || بوستانهای بسیاردرخت. (ترجمان علامهء جرجانی). جِ غلباء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غلباء شود : و حدائق غلباً. (قرآن 80/30).
غلب
[غُ لُ] (اِ) یک پری دهان از آب یا مایعی دیگر، به مقدار یک بار فروبردن آب یا مایعی دیگر: دو غلب آب.