جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غربله: (تعداد کل: 1)
غربله
[غَ بَ لَ] (ع مص) بیختن. (منتهی الارب) (آنندراج). به ماشوی بکردن. (مصادر زوزنی). به غربال بیختن. غربال کردن. غربال زدن. بوجاری کردن. الک کردن. و منه المثل: من غربل الناس؛ نخلوه. (اقرب الموارد).
- غربلهء شهر؛ کشف حال مردم آنجا. غربل البلد؛ کشف حال من بها. (اقرب الموارد).
|| پراکندن: غَرْبَلَهُ؛...
- غربلهء شهر؛ کشف حال مردم آنجا. غربل البلد؛ کشف حال من بها. (اقرب الموارد).
|| پراکندن: غَرْبَلَهُ؛...