جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عیص: (تعداد کل: 6)

عیص

[عَ] (ع مص) دشوار گردیدن سخن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). عیاص. عَوَص. رجوع به عوص و عیاص شود.

عیص

(ع اِ) درخت انبوه و بهم پیچیده. (منتهی الارب) (از غیاث اللغات). درختان بسیار و بهم پیچیده. (از اقرب الموارد). ج، أعیاص، عیصان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || درختان خاردار مجتمع و درهم و یا خرمابنان انبوه. || روئیدنگاه درخت نیکو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیخ...

عیص

(اِخ) یکی از چهار پسر امیه بن عبدشمس اکبر است، که هر چهار تن، اعیاص قریش می باشند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). و رجوع به أعیاص شود.
- أبوالعیص؛ یکی دیگر از چهار پسر امیه، یعنی اعیاص قریش است. (از اقرب الموارد). و رجوع به اعیاص شود.

عیص

(اِخ) نام پسر اسحاق بن ابراهیم علیه السلام بود. رجوع به عیصو شود.

عیص

(اِخ) جایگاهی است در بلاد بنی سُلیم، و در آنجا آبی است بنام «ذنبان العیص». (از معجم البلدان). آبی است به دیار بنی سلیم. (منتهی الارب).

عیص

(اِخ) حصاری است بین ینع و مروه. و گویند عرضی است از اعراض مدینه در ساحل دریا. (از معجم البلدان). کوهی است از کوههای مدینه. (منتهی الارب).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.