جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عقه: (تعداد کل: 3)
عقه
[عَقْ قَ] (ع اِ) اسم المره است از مصدر عَقّ. (از اقرب الموارد). رجوع به عق شود. || برق دراز در آسمان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || گو دورتک در زمین. (منتهی الارب). حفرهء عمیق در زمین. (از اقرب الموارد). || (اِخ) بطنی است از نمربن واسط. (منتهی الارب)...
عقه
[عِقْ قَ] (ع اِ) اسم النوع است مصدر عق را. (از اقرب الموارد). رجوع به عق شود. || موی شکمی هر چه از ستور باشد، یا در خران و مردم فقط. (از منتهی الارب). موی هر نوزاد از مردم و بهائم، و گویند آن فقط برای خران و مردم است....
عقه
[عُقْ قَ] (ع اِ) چیزی است که طفلان بدان بازی کنند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).