جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عطا: (تعداد کل: 3)
عطا
[عَ] (ع اِمص، اِ) عطاء. دهش. (منتهی الارب). دادن بخشش را. (از اقرب الموارد). ضد منع. انعام. بذل. حِباء. حَبوه. داشن. دهش. دهشت. دهشته سَیب صفد. طلف. عطیت. عطیه. مَنّ. ندی. نوال. هن. و رجوع به عطاء شود :
بشتر(1) راد خوانمت پرگست
او چو تو کی بود به گاه عطا.دقیقی.
ای شده...
بشتر(1) راد خوانمت پرگست
او چو تو کی بود به گاه عطا.دقیقی.
ای شده...
عطا
[عَ] (اِخ) تخلص ادیب السلطنه حسین سمیعی از ادبا و رجال دورهء معاصر است. وی به سال 1293 ه . ق. در رشت تولد یافت و دوران طفولیت را در کرمانشاه و تهران بسر برد و بعد از پدرش به مشاغل دولتی پرداخت و به وزارت کشور و وزارت خارجه...
عطا
[عَ] (اِخ) ابن یزید لیثی. محدث. و رجوع به ابویزید (عطاء...) شود.