(ص نسبی) منسوب به طاق. رجوع به طاق شود. || (اِ) نوعی از کلاه باشد. (برهان) (غیاث اللغات). کلاه که به صورت طاق سازند. طاقین. طاقیه :
نامد درست طاقی گردون بفرق فقر
کشکول تا مگر بسرش باژگون کنند.
ارادتخان واضح (از آنندراج).
(اِخ) یکی از ممالک هند.(1)(اخبارالصین والهند ص4).
(1) - Thakka.