[صَ] (ع ص) چربدست. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). || (اِ) کار. || (ص) شمشیر زدودهء آزموده. (منتهی الارب). || پرورده. تربیت یافته. مخصوص بکسی :
تو سیف دولتی و عز ملتی که ترا
صنیع خویش خلیفه به نامه کرد خطاب.
مسعود.
|| مصنوع ساخته: هو صنیعی؛ یعنی آن کار ساخته و برآوردهء من است....